علی شیردل دارابی1
۱کارشناس ارشد تکنولوزی آموزشی، معلم و سرگروه پایه ابتدایی شهرستان میاندرود
فصلنامه پژوهش های کاربردی در مدیریت و علوم انسانی سال دوم، شماره دوم، بهار1400، صفحات 41 الی 50
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان: نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش، انجام شد. روش پژوهش توصيفي از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل كليه کارکنان نواحی 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 140 نفر بود که طبق جدول كرجسي و مورگان تعداد 103 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب اداره محل خدمت و جنسیت کارکنان، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رهبری تحول گرا باس و آولیو (2000)، توانمندسازی روان شناختی اسپريتزر و میشرا (1995) و نگرش کاری کانتور و ویزبرگ (2002) بود. روايي پرسشنامه ها با نظر متخصصان تایید شد و به روش همسانی درونی و محاسبه ضریب آلفاي کرونباخ، پایایی پرسشنامه رهبری تحول گرا برابر ۰/۸۳، توانمندسازی روان شناختی برابر ۰/۸۷ و نگرش کاری برابر ۰/۸۶ محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراواني، درصد فراواني، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری) از طریق نرم افزار های SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری تحول گرا با نگرش کاری و توانمندسازی روان شناختی کارکنان وجود دارد. هم چنین، رابطه مثبت و معناداری بین توانمندسازی روان شناختی با نگرش کاری کارکنان وجود دارد. از طرفی، معادلات ساختاری نیز نشان داد توانمندسازی روان شناختی نقش واسطه ای در رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان دارد.
واژگان کلیدی: رهبری تحول گرا، نگرش کاری، توانمند سازی روانشناختی،آموزش و پرورش
اشتراک گذاری در: